وقتی کنار اسم خودت لا گذاشتی
قبلش هزار مرتبه الاّ گذاشتی
هر چیز را به غیر خودت نفی کردی و
خود را یکی نمودی و تنها گذاشتی
وقتی کنار اسم خودت لا گذاشتی
قبلش هزار مرتبه الاّ گذاشتی
هر چیز را به غیر خودت نفی کردی و
خود را یکی نمودی و تنها گذاشتی
زندان صبر بود و هوای رضای او
شوقش کشیده بود به خلوت سرای او
زندان نبود,چاه پر ازکینه بود و بس
زنده به گور کردن آیئنه بود و بس
و قبل از اینکه مرا هم از این سراببرید
کمک کنید مرا سمت کربلا ببرید
تمام قامت من را شکسته داغ حسین
کمک کنید مرا دست بر عصا ببرید
دسته دسته فرشته ها هر شب
بر تو عرض سلام می کردند
و بزرگان آسمانی ها
پیش تو احترام می کردند
میخواستند داغ تو را شعله ور کنند
وقتی که سوختی همه را با خبرکنند
می خواستند دفن شوی زیر خاکها
تا زنده زنده از سر خاکت گذرکنند