شعر ولادت امام حسين (ع)

عزیزم حسین

رود سمت خانه ی دریا قدم برداشته
دامن دشتِ پر از آلاله نم برداشته

تا که بنویسد به روی پلک او “فَتحًا مُبین”
حضرت حق از پر فطرس قلم برداشته

آهِ حسرت می کشد،هی پشتِ دستش می زند
چون که جبریل از لب او بوسه کم برداشته

چهره ی”قند”و”نمک” پوشیه اش افتاده است
دست حیدر پرده از تیغ دو دم برداشته

عکس لبخند ملیحش قاب ها را شاد کرد
از رخ آئینه ها تصویر غم برداشته

بوی سیبی از پر قنداقه ی او پخش شد…
عالمی را ناگهان عطر حرم برداشته

آسِمان بار امانت را به پیغمبر سپرد
آفتابش را به دست ساقی کوثر سپرد

چشم ما اندازه ی بال مگس نمناک شد
بعد از این نم بود که لوح دل ما پاک شد

کشتی ات تا بادبان عاشقی را باز کرد
با سجودِ بادهای بی امان کولاک شد

مادر تو مادر آب است ای فرزندِ نور
مادر تو همسر بابای اهل خاک شد

مادر تو بانی خلق تمام عالم است
مادرت شان حدیث قدسی لولاک شد

گرچه شیعه مست انگور”ضریح”مرتضی است
چادر خاکیِ زهرا سایه ی این تاک شد

حضرت صدیقه ی کبری دلش می خواست..،پس
یا”حسین بن علی” ذکر لب افلاک شد

این حسینِ روی لب ها از دعای فاطمه است
تا قیامت شیعه مدیون عطای فاطمه است

پنجمین خورشید روی پشت بام پنج تن
نیمه ی شب ها تویی ماه تمام پنج تن

تو نوای نای خاموش حسن گردیده ای
از گلویت پخش می گردد پیام پنج تن

یا حسین و یا حسین و یا حسین و یا حسین…
ذکر شیرین تو شد تکیه‌کلام پنج تن

صبح و ظهر و عصر و شب..،هرلحظه از عرش خدا
می رسد تا کربلا عرض سلام پنج تن

ظاهراً ما را خدا خوانده غلام کوی تو
باطناً ما را خدا خوانده غلام پنج تن

عاشقی وقتی که پایانِ خوشی دارد،خوش است
پس تو باید می شدی حُسنِ ختام پنج تن

سیب را آدم به عشق روضه ی تو چیده است
هفت شهر عشق را عطار در تو دیده است

کهکشان با صدهزار آئینه تزئین می شود
آسمان با آفتاب و ماه آذین می شود

ای که احکام شریعت در وجودت جمع شد
غالباً دین با بیانات تو تبیین می شود

در قیامت رخت شاهی را به تن خواهد نمود
پشت درب خانه ی تو هر که مسکین می شود

نان بچّه‌شیعه ها از دستپخت فاطمه است
رزق ما از سفره ی بابات تأمین می شود

هرکسی قدر پر ارزن برایت خرج کرد
از زبان حضرت صدیقه تحسین می شود

خواهرت در روضه تقسیم وظایف می کند
تحت امرش شغل نوکرهات تعیین می شود

یاد خُشکی لب تو سخت گریه می کنم
سینه ام هرگاه از اندوه سنگین می شود

سرنوشت ما گره خورده است با اشک عزات
عاقبت‌خیری ما در روضه تضمین می شود

چای تلخ اربعین ات را که می نوشد حسین
زندگی زائرت یک عُمر شیرین می شود

نوکران تو به عشق اکبرت بابایی اند
زائران اربعینی تو پائین‌پایی اند

سروِ بی همتا!به شوق تو چمن گردیده ایم
سنگفرش کویِ جَنات عَدَن گردیده ایم

شیر پاک مادران قطعاً موثر بوده که
از طفولیت برایت سینه زن گردیده ایم

ما جنون را در کلاس “هیئت” از بَر کرده ایم
دانش آموزان عشق پنج تن گردیده ایم

در مُحرَّم،در شب قاسم،به همراه شما
دسته جمعی مست ذکر”یا حسن” گردیده ایم

ساربان انگشترت را برد و ما در روضه ها
خون دل خوردیم تا دُرِّ یمن گردیده ایم

کربلا..،نه..،کاش بوریای ما امضا شود
کاش می گفتند ما هم بی کفن گردیده ایم

شمع محفل روضه ی مشک علمدار شماست
تا سحر سرگرم فیض سوختن گردیده ایم

آفتاب،این ماه کارت را چه آسان می کند
“دردها را بیشتر عباس درمان می کند”

 بردیا محمدی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا