علیست آنکه فلک را ستاره باران کرد
همان کسی که خدا را به ما نمایان کرد
سلامتی علی میدهد خدا صدقه
تصدق سر او رزق را فراوان کرد
علیست آنکه فلک را ستاره باران کرد
همان کسی که خدا را به ما نمایان کرد
سلامتی علی میدهد خدا صدقه
تصدق سر او رزق را فراوان کرد
می کشند امشب مرا بالا و بالا از نجف
سود بالا می دهد بازار دنیا از نجف
اهل ایرانم ولیکن لهجه دارم چون عرب
مادرم اهل مدینه هست و بابا از نجف
من مست علی هستم هشیار نخواهم شد
وزخواب خوش مستی بیدار نخواهم شد
مقصود من از باده دیدار رخ ساقی است
من مست ز می قدرِ دیدار نخواهم شد
سری ندیدم در این حوالی که خاک پای علی نباشد
که خاکِ چسبیده بر عبایش، دگر جدای علی نباشد
قسم به مالک قسم به قنبر “ولی” فقط حیدر است حیدر
موالیِ هیچکس نباشم اگر ولای علی نباشد
قصد دارم اثری از لب کوثر بکشم
تاکه دست از می و میخانه وساغر بکشم
وقت معراج، هوالهوی مکرّر بکشم
به خدا رو کنم و سمت نجف پربکشم
مژه بر خاک کف گیوه ی حیدر بکشم
حیدر نباشد صبح محشر کار ما زار است
صبحی که بی نام علی باشد شب تار است
گرمای خورشید از دم این ماه کرار است
در قطره قطره عشق او دریا پدیدار است
همینکه اسوهی اهل ولا ام ابیها شد
ظهور دین ما هم با تولا و تبرا شد
دلیل از مادرش باید بپرسد حتماََ ان کس که
به قدر اَرزنی بغض علی در سینه اش جا شد
سخن از روز نخست است… وَ قبل از اول
از همان روز که فرمود:(على=خیرالعمل)
همه جا خواند محمد، که على ، جان من است
خط به خط مدح علی ، عزت قرآن من است
دانه را صیاد می پاشد، کبوتر میخورد
زحمتش را می کشد مولا و نوکر میخورد
خلقتم دست خدا بود و علی و فاطمه
ریشه ام حتماً به سلمان یا ابوذر میخورد
حتما نباید معجزه شق القمر باشد
یا اینکه اعجاز عصا مار دوسر باشد
آنچه خدا خواهد همان مقدور خواهدشد
هر معجزه با آن پیامش معتبر باشد
فکر غزلی بودم و نزدیک اَذان شد
شعری به لبم آمد جاری به زبان شد
سنگی که تو کردی نظرش دُرِّ گِران شد
“هرکس که گدای تو شد آقای جهان شد”
سرچشمه ی جوشانی و خود آب حیاتی
مولایی و شایسته ی ختم صلواتی
یک ذره از نگاه علی آفتاب شد
انگور بوسه زد به ضریح و شراب شد
مارا ز خاک پای علی آفریده اند
پس با همین حساب علی بوتراب شد