شعر مدح حضرت علی

یا حیدر کرار

علیست آنکه فلک را ستاره باران کرد
همان کسی که خدا را به ما نمایان کرد

سلامتی علی میدهد خدا صدقه
تصدق سر او رزق را فراوان کرد

حب علی

می کشند امشب مرا بالا و بالا از نجف
سود بالا می دهد بازار دنیا از نجف

اهل ایرانم ولیکن لهجه دارم چون عرب
مادرم اهل مدینه هست و بابا از نجف

جانم علی

من مست علی هستم هشیار نخواهم شد
وزخواب خوش مستی بیدار نخواهم شد

مقصود من از باده دیدار رخ ساقی است
من مست ز می قدرِ دیدار نخواهم شد

ولای علی

سری ندیدم در این حوالی که خاک پای علی نباشد
که خاکِ چسبیده بر عبایش، دگر جدای علی نباشد

قسم به مالک قسم به قنبر “ولی” فقط حیدر است حیدر
موالیِ هیچکس نباشم اگر ولای علی نباشد

هوالهو

قصد دارم اثری از لب کوثر بکشم
تاکه دست از می و میخانه وساغر بکشم
وقت معراج، هوالهوی مکرّر بکشم
به خدا رو کنم و سمت نجف پربکشم
مژه بر خاک کف گیوه ی حیدر بکشم

حیدر مدد

حیدر نباشد صبح محشر کار ما زار است
صبحی که بی نام علی باشد شب تار است
گرمای خورشید از دم این ماه کرار است
در قطره قطره عشق او دریا پدیدار است

اسوه‌ی اهل ولا

همینکه اسوه‌ی اهل ولا ام ابیها شد
ظهور دین ما هم با تولا و تبرا شد

دلیل از مادرش باید بپرسد حتماََ ان کس که
به قدر اَرزنی بغض علی در سینه اش جا شد

خط به خط مدح علی

سخن از روز نخست است… وَ قبل از اول
از همان روز که فرمود:(على=خیرالعمل)

همه جا خواند محمد، که على ، جان من است
خط به خط مدح علی ، عزت قرآن من است

ناد علی

دانه را صیاد می پاشد، کبوتر میخورد
زحمتش را می کشد مولا و نوکر میخورد

خلقتم دست خدا بود و علی و فاطمه
ریشه ام حتماً به سلمان یا ابوذر میخورد

یا علی

حتما نباید معجزه شق القمر باشد
یا اینکه اعجاز عصا مار دوسر باشد

آنچه خدا خواهد همان مقدور خواهدشد
هر معجزه با آن پیامش معتبر باشد

آقای جهان

فکر غزلی بودم و نزدیک اَذان شد
شعری به لبم آمد جاری به زبان شد
سنگی که تو کردی نظرش دُرِّ گِران شد
“هرکس که گدای تو شد آقای جهان شد”
سرچشمه ی جوشانی و خود آب حیاتی
مولایی و شایسته ی ختم صلواتی

بال جبرئیل

یک ذره از نگاه علی آفتاب شد
انگور بوسه زد به ضریح و شراب شد
مارا ز خاک پای علی آفریده اند
پس با همین حساب علی بوتراب شد

دکمه بازگشت به بالا