با عطر بهشت شستشو می گردد
دری ست گران که کو به کو می گردد
تا نور برای تابش خود گیرد
خورشید به دور چشم او می گردد
شعر ولادت امام حسن
مراشبیه عبایت تکان بده آقا
مرابه زیرِکسایت مکان بده آقا
کمی زچهره ماهت نقاب بر افکن
دوباره برتن این مرده جان بده آقا
جذبه و جاذبه و جلوهی اعظم حسن است
علی و عالی و علامه و اعلم حسن است
به خداوند بهشتش حسن آباد خداست
شرفالشمس خداوندِ دو عالم حسن است
ما اهلِ می و اهلِ شرابیم
پیمانه بیارید خرابیم
ما در طلبِ باده ی نابیم
دنبالِ می ابوترابیم
وقتش رسیده تا که قَدری با خدا باشم
به اصلِ خود برگردم از غفلت جدا باشم
با اهلِ دنیا هرچه که بودم دگر کافی ست
حالا زمانش شد که با اهلِ ولا باشم
بلــند مـرتبه کرده خـدا ، مـقام حسن
رسیده بر همه ی عاشقان سلام حسن
به غربت و غم مولا قسم که قبل حسین
خدا زده دل و جان مرا ، به نام حسن
ریسه بندان کن، علیِ مرتضی(ع) بابا شده
نیمۂ ماهِ خدا شیرخدا بابا شده
میرسد امشب رطب از دستهای جبرییل
روزه دارن! حیدرِ آل کسا، بابا شده
گوشه هایی از مناجات سحر دارد لبم
موقع بوسه به خاک پا هنر دارد لبم
جای حرمان و عطش، قند و شکر دارد لبم
از حوالی سبو و می گذر دارد لبم
کبوترانه رسیدم به آسمان شما
سلام می دهم از دل به آستان شما
چه عاشقانه نشستم کنار خوان شما
میان سفره ی ما هست آب و نان شما