آقا نیا اینجا کسی در فکرتان نیست
اینجا کسی دلواپس صاحب زمان نیست
زخم زبان بیچاره کرده عاشقان را
اینجا کسی با هیئتی ها مهربان نیست
آقا نیا اینجا کسی در فکرتان نیست
اینجا کسی دلواپس صاحب زمان نیست
زخم زبان بیچاره کرده عاشقان را
اینجا کسی با هیئتی ها مهربان نیست
دارد زمان آمدنت دیر می شود
دارد جوان سینه زنت پیر می شود
وقتی به نامه ی عملم خیره می شوی
اشک از دو دیده ی تو سرازیر می شود
پیغمبران عرش خدا در تحیُرند
بر ساحت مقام شما غبطه می خورند
تا آدم از زبان خدا وصف تان شنید
از قصد رفت و با عجله سیب سرخ چید
ناوک مژگانتان ما را ز پا انداخته
گیسوان چون کمندت، کار ما را ساخته
دل نگو! ویرانه ای پایین پایت مانده است
لشگرخون ریز زلفت فاتحانه تاخته
ذکرابوتراب عجب مستی آور است
ایننام پیرِ میکده ی حوض کوثر است
اصلاهراس و باک نداریم از حساب
محشرکلید باغ جنان دست حیدر است
مولا اگر نبود,ولایت نداشتیم
روزحساب, باب شفاعت نداشتیم
عاشقنمی شدیم اگر مرتضی نبود
نسبتبه اهل بیت ارادت نداشتیم
خسته شدم,بریده ام آقا, شتاب کن
یا انتخاب کن بخرم, یا جواب کن
برگشت نمهمان و فنا گشتنم همان
هرچهپل است پشت سر من خراب کن
وقتش رسیده است,که سلمان مان کنی
مجذوب چند آیه ی قرآن مان کنی
ما بت پرستژ ی عشقیم,یاحسین
قرآن ز نی بخوان که مسلمان مان کنی
تنها چرا نشسته, مگر گریه می کند؟
چون شمع شعله ور به نظر گریه می کند
ازمردم مدینه شنیدم که روزها
می آید و ز داغ پسر گریه می کند
هرروزغروب توی بقیع
می شکنه بغض آسمون
ستاره ها داد می زنن!!!
ام البنین روضه نخوون
سلام, آمده ام تا سفارشی بدهم
دری بساز برایم دوباره؛ ای نجار
دری که کنده نگردد به ضربۀ لگدی
دری مقاوم و محکم ز بهترین الوار
باید بری؛ نه ! محض رضای خدا نگو
دق می کنم بدون تو, این جمله را نگو
زهرا بمان و زندگی ام را به هم نریز
سنگ صبور من! نرو از پیشم ای عزیز