شعر شهادت حضرت عباس (ع)

زحمت هدر رفته

من آب را وقتی فراهم کرده بودم

دل را تهی از ماتم و غم کرده بودم 

قبل از زمانی که بریزد آبرویم

نذرش همه دار و ندارم کرده بودم 

آقا اگر در دستهایم بود شمشیر

من شرّشان را از سرت کم کرده بودم 

دست مرا بستی تو با حرفت وگرنه

حیوان صفتها را من آدم کرده بودم 

فرصت اگر من داشتم با رخصت از تو

دنیای آنها را جهنم کرده بودم 

چیز عجیبی نیست چشمم را دریدند

این صحنه را قبلاً مجسم کرده بودم 

با ضربۀ گرزی سرم پاشید از هم

وقتی برای مشک سر خم کرده بودم 

تیری سه شعبه زحمت من را هدر داد

با اینکه مشکی پُر فراهم کرده بودم

  محسن مهدوی

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا