شعر شهادت اهل بيت (ع)شعر شهادت حضرت زهرا (س)
سوره ى کوثَر
چُنان طوفانِ سردى که براى گل ضرر دارد
شتابِ دست سَمت صورت مادر خطر دارد
حسن مانده ست که گریان عصاى مادرش باشد
وَ یا که گوشواره از میان خاک بردارد
قَدش کوتاه بود و دست او مانع نشد آخَر
به خود مى گفت : مادر گفت: همراهش پِسَر دارد
پریده برق از چشمى که پُشت ابر پنهان شد
صداى رَعد, از یک دردِ بى پایان خبر دارد
چُنان تَبّت یَدا آمد بسوى سوره ى کوثَر
هواى سوره ى زِلزال این کوچه مَگر دارد ؟
براى کُشتنِ مادر فقط این حادثه بس بود
مناجاتى که این شبها حسن با میخِ دَر دارد
شده حال حسن شرح بَسیطِ ماجرا وقتى
زِ حیدر رو گرفتن شرحِ حالى مختصر دارد
مجتبى کرمى