شعر شهادت حضرت علی اكبر (ع)
شاخه ی طوبای شکسته
ای در نظرم شاخه ی طوبای شکسته!
یک چشم بیانداز به بابای شکسته
من یک کمر خم شده دارم به کنارت…
اما تویی و این همه اعضای شکسته
ای وای که تو ماندی و یک پای بریده
ای وای که تو ماندی و یک پای شکسته
هرچند که شیرازه ی توریخته برهم..
قرآن منی باخط زیبای شکسته!
ابروی تو بر نیزه گرفته ست عزیزم
درهم شده آن طاق معلای شکسته
صحبت شده از معجر عمه،چه کنم من..
آواره شد آن حضرت عظمای شکسته
از خس حس تو سینه ی من تیر کشیده
بابا بگو ای یار مسیحای شکسته
یکبار دگر زنده شده داغ مدینه
دیدیم به پهلوی تو زهرای شکسته
ممنون عبایم که تورا برد به خیمه
تشییع شدی با قدو بالای شکسته
حسین قربانچه
سید پوریا هاشمی