شعر میلاد حضرت علی اصغر(ع)
کیست این طفل که این قدر تماشا دارد
با همین کوچکی اش هیبت مولا دارد
چه قدر رفته به حیدر بر و رویش , جانم
چشمهایش شده مانند عمویش , جانم
المثنّای خدای دو جهان است این طفل
شاکلید همه درهای جنان است این طفل
او که آمد چه قَدَر شهر مصفّاتر شد
عرش کاشانه ی ارباب مُعلّیٰ ترشد
چشمها باز جمال ازلی را دیدند
سوّمین بار,در این خانه علی را دیدند
چونکه آئینه ی سلطان ولایت باشد
دیدن چهره ی او نیز عبادت باشد
ای خوش آن طایفه که از غم او دل نکنند
“قل هوالله ” بخوانید که چشمش نزنند
مرغ عشقی ست که بر شانه ی ثارالله است
سرِّ مَستور نهانخانه ی ثارالله است
ناز این دلبر دُردانه کشیدن دارد
طعم شیرینیِ لبهاش , چشیدن دارد
خیره مانده به سراپای علی چشم رباب
شده روشن به تماشای علی چشم رباب
آنچه بیش از همه در دیده ی سقّا زیباست
ذوق و شوقیست که از حال سکینه پیداست
خواهرش گفت : عجب پیچش مویی دارد
مادرش گفت:عجب زیرِ گلویی دارد
علی اکبر زده گلبوسه بر او با احساس
آب و آئینه به دست آمده از راه , عبّاس
سایه ی لطفش اگر بر سر عالم با قی ست
آفتابی ست که در سایه ی دست ساقی ست
آب در کاسه ی دستان عمویش خورده است
نفس گرم رقیّه به گلویش خورده است
بنویسید رباب است و غمی همواره
همه ی زندگی اوست همین مه پاره
بنویسید رُباب از جگرش گفت حسین
بااذانی که به گوش پسرش گفت حسین
وسط ذکر اذان بود که طفلش خندید
أشهدُ انّ علیّاً ولی الله شنید
گر علی اصغر او شاه جهان خواهد شد
*عالم پیــر دگر باره جوان خواهد شد*
محمد قاسمی