شعر ولادت حضرت امیرالمومنین علی (ع)
حیدری هستم و این از وَجَناتم پیداست
عَلَوی بودن من از حَسَناتم پیداست
همه جا سینه سپر می کنم و می گویم …
شیعه ی حیدری ام , از صَلَواتم پیداست
مثل یک دفتر شعرم که پُرم از مَدحت
اسم تو در همه جای صفحاتم پیداست
نام تو روی لبم اصل عبادت باشد
دائم الذکر توام , از جملاتم پیداست
آنقَدَر خَم شده ام پیش ضریحت ذکرت …
مثل تسبیح , ستون فقراتم پیداست
از همان روز ولادت شده ام پابستت
قِدمت نوکری ام از سَنَواتم پیداست
من وَبالت شدم و وصله ی ناجور توام
لطف و آقایی تو , از زحماتم پیداست
گر قبولم نکنی … پیش خدا مردودم
بدیِ وضع من از این نُمَراتم پیداست
آخرش هم تو مرا در حَرمت خواهی برد
بین دستان شما , برگِ بَراتم پیداست
می چکم روی زمینِ حرمت , می بارم
دور صحنت به طوافم … قطراتم پیداست
در بهشتِ علوی ام , به بهشتم چه نیاز
از همین جا که من اَستم , درجاتم پیداست
آخَرُالاَمر , میایی به سرِ بالینم
و بِوالله , که این از سَکَراتم پیداست
رضا قاسمی