خاک قدومش گوهر گوهرشناسان
دانند قدر و قیمتش را زرشناسان
حتی سرافرازان کنارش سر به زیراند
هستند سرباز مطیعش سرشناسان
سنگی که منسوب علی شد قیمتی شد
درّنجف دارند انگشترشناسان
جمع اند کل انبیاء در ذات حیدر
این را به ما گفتند پیغمبرشناسان
زهرا و حیدر هر دو یک سرچشمه هستند
شک داشت هرکس پُرسد از کوثرشناسان
شمس جمالش روشنی کهکشان است
هستند مبهوت رخش اخترشناسان
واعظ اگر که گوید از نهجالبلاغه
منبر شود باب دل منبرشناسان
بعد از خدا او را پیمبر میشناسد
بعد از نبی زهرای اطهر میشناسد
شیرینی نام تو حتی در رطب نیست
آنقدر شیرین است که نهر رجب نیست
لفظ امیرالمومنین شایسته توست
در هیچکس شایستگی این لقب نیست
در مجلس مدح فضیلتهای حیدر
از شوق اگر قالب تهی کردم عجب نیست
گرچه پرستش جز خدا شرک است اما
سجده نکردن بر علی رسم ادب نیست
بوسیدهاند انگورهای مرقدت را
مستی زوار ضریحت بیسبب نیست
در پای منبرهاش بودن دلپذیر است
حتی برای آن کسی هم که عرب نیست
فرمود «هرچیزی شنیدی کذب محض است
مرز دروغ و راست بیش از یک وجب نیست»
یا مرتضی! جانم به قربان کلامت
مولا شدی تا عالمی باشد غلامت
نام تو را بردم دلم غرق شعف شد
گفتم علی دل، تنگ ایوان نجف شد
از لحظهای که آمدی بر دل نشستی
دل از شرافتمندیت صاحبشرف شد
حب تو معیاری برای سربراهی است
هرکه به تو مهری ندارد ناخلف شد
زهرا خودش روز قیامت دستگیر است
از هر که در راه ولایت جان به کف شد
در فتنهها باید طرفدار ولیبود
مانند بعضیها نباید بیطرف شد
تو رهبری و راه تو راه نجات است
از تو کسی جا ماند یا رد شد تلف شد
فرمانده کل قوا هستی و یعنی
هروقت لب تر میکنی باید به صف شد
ما شیعیانِ رهبری آزاده هستیم
ای رهبر آزاده! ما آماده هستیم
وهن است تشبیه رخت بر ماه بودن
شأن علی عالیتر است از شاه بودن
در چاه افتادم تو دستم را بگیری
بد نیست گاهی اینچنین در چاه بودن
بودن کنار دشمنت بهتر از این است…
…تا اینکه همراه تو با اکراه بودن
یک لحظه جانبازی برای تو میارزد
به سالها کنج عبادتگاه بودن
هم چشم و گوش و دست و هم روح خدایی
ماندم چه کم داری تو از الله بودن؟
ما که نفهمیدیم آخر تو که هستی؟
مگذارمان در جهل و ناآگاه بودن
اهل جهان روزی شوند از شیعیانت
بیرون میآید عالم از گمراه بودن
کشتند بهر خاطر تو شیعیان را
این است مزد عشق و خاطرخواه بودن
بر زخمهای شیعیان مرهم میآید
روز ظهور منجی عالم میآید
آرش براری