شعر وروديه محرم

روضه

روضه

آن کسانیکه کمی هم خرج هیئت میکنند
در حقیقت با ابوفاضل شراکت میکنند

یک غذای نذری از هیئت به خانه میبرند
سفره ی خالی خود را غرق برکت میکنند

باز قلک ها شکست و طبل و سنج آماده شد
بچه ها در بین هر کوچه قیامت میکنند

یادشان رفته که ده ماه است بین بسترند
پیر زن ها با عصا در روضه خدمت میکنند

خستکی روضه درمی آید از تن های ما
وقتی آل الله احساس رضایت میکنند

میشود دفع بلا از مردم و از شهر ما
روضه خوانها تا دو خط ذکر مصیبت میکنند

عده ای گمنام می آیند زیر خیمه و
در میان گریه ها نذر شهادت میکنند

وقت گریه زیر پرچم مستحاب الدعوه ای
هرچه میخواهی بگو فورا اجابت میکنند

پس چه شد ویزای من آقا خودت کاری بکن
بازهم از اربعین دارند صحبت‌ میکنند

تو مگر قرآن‌ نخواندی پیش اینها پس چرا
با وضو دارند در گودال ذبحت میکنند

سید پوریا هاشمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا