شعر شهادت امام صادق (ع)

غم فراق تو

به یُمن هجر ز محصول اشک سرشارم

بدون گریه شبیه درختِ بی بارم

دعای ریگِ بیابان همیشه پشت من است

کویر ، معترف است اینکه خوب می بارم

غمِ فراق تو از جان من حساب کِشید

هزار بار بمیرم اگر ، بدهکارم

به غیر آه نمانده است در بساط گدا

برس به دادِ دلم..،جانِ تو گرفتارم!

منم که شُهره‌ی شَهرم به آبرو ریزی

منم که صدرِ خبرهای کوچه_بازارم

گناه ، بانیِ شرمندگیِ من شده است

چه حرص ‌ها که نخوردی برای رفتارم!

همیشه مشکل من را تو رفع می کردی…

ببخش ؛ زحمتِ محضم ، ببخش ؛ سربارم

بغل بگیر مرا..،کُلِّ خواهشم این است

شبیه کودکِ لجباز ، گرمِ اصرارم

به رغم این همه آلودگی، قبولم کن :

قسم به حضرتِ صدّیقه ، دوستت دارم

گِلِ وجود مرا وَرز داده شاه نجف

منم که حاصلِ دستِ امیرِ کرّارم

“علی امام من است و منم غلام علی”

تمام عُمر همین باور است معیارم

دلم برای حریمِ حـسـیـن لک زده است

چقدر دوریِ او داده است آزارم

تو را به روضه ی پیرِ امام‌ها ، برگرد

همان که منبر او کرده است بیدارم

نگو که شیخُ الاَئِمّه شهیدِ زهر شده…

هنوز داغِ ‌لبِ تشنه‌ای‌ست با یارم

بلند داد زد : ای قوم! جدِّ ما جان داشت

که نیزه را وسط سینه اش سنان می کاشت

بردیا محمدی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا