متفرقه

عاشقی

هرکس به ما رویی نشان داده است و دنیا نه
با هرکسی تو خوب تا کردی و با ما نه
شال سیاه و اشک چشم و گریه و زاری
سهم سیه پوشان عاشق گشت، اما نه!
سرخ است و خونین است و خوش رنگ و لعاب است عشق
عاشق به خون غرق است، در امواج دریا نه
 یوسف اگرچه در غم کنعان پریشان است
این درد را او از خدا دارد، زلیخا نه
در کیش ما بلبل به صحرا داغ گل دارد
تسلیم حق است و بلا حق است، بلوی نه
بلبل به آغوشش گرفت آن برگ گل را چون
از غنچه سر گردد جدا زیباست، بابا نه
سهم گل شش ماهه تیر است و پدر خنجر
دنیا سرای درد و هجران شد مدارا نه
آری تمام عاشقان خونین سفر کردند
در مسلک خون و شهادت، اهل دنیا نه
دیدیم در صحن  رضا(ع) یکباره غوغا شد
یک یار دیگر رفت از تن ها و تنها نه
خون می چکد از  خنجر سغاک ها اما
اینجا حریم امن سلطان است اینجا نه

 جواد محمودآبادی 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا