به میزان گران سنجی از این بهتر نمی آید
دگر مانند حیدر آسمان گستر نمی آید
به سوی کعبه دیگر من نمازم را نمی خوانم
که زیبا قبله ای آمد و زیباتر نمی آید
نهاده نام خود بر وی علی عالی اعلی
مگر زین جلوه زیباتر ز دستش بر نمی آید؟
زمین می لرزد از گامش که در وقت رجزخوانی
صدای پلک چشمی هم ز دشمن در نمی آید
یدالله است و شیرافکن که از یک گردش چشمش
نفس در سینه می ماند و بالاتر نمی آید
نبرد از مرتضی آموز کز درس نبرد او
غزالی کمتر از عباس جنگاور نمی آید
خدایش خوانمش هرگز بشر می گویمش اما
به هر صورت حساب آرم حسابم در نمی آید
چگونه وصف او گویم چگونه مدح او خوانم
که وصفش با قلم در لوح و این دفتر نمی آید
زمین دردانه ای از دست دادی و نفهمیدی
نمی آید نمی آید دگر حیدر نمی آید
احمد شاکری