شعر مناجات با خدا

آغشته ی عصیان

از سر هم نفسی بادونفس آلوده
گشتم آغشته ی عصیان و سپس آلوده

مرغ باغ ملکوتم که به مرداب گناه
پر و بالم شده چون بال مگس آلوده
این گنه چیست که یک قطره ای از آن کافیست
تا شود از اثرش رود اَرس آلوده

قالی مسجد اگر فرش فقیهان نشود
شود از پا خور هر ناکس و کس آلوده

روز محشر که فقط گوهر خالص طلبند
ره به جایی نبرد خِیر هوس آلوده

مقصدم نور علی نور بود اما حیف
محمل آلوده،من آلوده،فرس آلوده

گر بنا هست نگاهت سوی پاکان باشد
چه کند بی نظرِ چشم تو پس آلوده؟

فقط از کرب و بلا فیض سلامش مانده
گشته این دیده بیمار، زبس آلوده
__

کربلا فیض عظیم است نظر می خواهد
راهپیمایی این جادّه سر می خواهد

کار هرکس نبود طفل به مسلخ بردن
این فقط کار حسین است جگر می خواهد

حسین قربانچه

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا