شعر شهادت حضرت علی اكبر (ع)

آه بابا چه کنم

آه بابا چه کنم

تو تنت تا شده و تا شده من هم کمرم
مثل تو درد گرفته همه ی بال و پرم

بعد تو در نمیآید علی اکبر نفسم
ما دم و بازدم یکدگریم ای پسرم

گرچه من عین حسن زهر نخوردم اما
پاره پاره شده حالا همه جای جگرم

ترسم این است که زنهای حرم جان بدهند
گر ببیند که از شاخه شکسته ثمرم

چشم من تار شده یا که تو کوچک شده ای
چند باری علی اصغر شده ای در نظرم

کاش میشد که دم خیمه علی میمردم
تا نمیدید تو را غرق به خون چشم ترم

خبرش پخش شده پخش شدی روی زمین
خبرش پخش شده ریخته ای دور و برم

من از این چند برابر شدنت فهمیدم
چقدر کینه به دل داشته اند از پدرم

بغلت میکنم و از بغلم میریزی
آه بابا چه کنم با تو و این دردسرم

با چنین ریخت و پاشی که شدی ممکن نیست
که تو را یک نفری تا دم خیمه ببرم

دارد از سمت حرم عمه ی تو میآید
ولدی گفتنم انگار رسیده به حرم

ابراهیم لآلی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا