شعر وروديه محرم

بوی محرم بوی غم

بسته ام پای ضریحت این دل بیمار را

یا ردم‌ کن از درت یا که شفایم را بده

هرکجا رفتم کسی درد مرا درمان نکرد

ای طبیب دردمندان تو دوایم را بده

من کبوتر نیستم کلب سر کوی توام

استخوانی لطف کن آقا غذایم را بده

دارم از این خشکی چشمم خجالت میکشم

مثل سابق نیستم حال بکایم را بده

حُبِّ دنیا و گنه سوز صدایم را گرفت

من ‌پشیمانم بیا سوز صدایم را بده

بر مشامم میرسد بوی محرم بوی غم

روضه دار طوس رزق روضه هایم را بده

فاطمه این روزها حال و هوایش خوب نیست

جای مادر تو بیا رخت عزایم را بده

مادرم گفته که را کربلا از مشهد است

پس بیا وُ اربعین کرب و بلایم را بده

نوید طاهری

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا