شعر مصائب اسارت كوفه

خنده دار نیست

خنده دار نیست

مردم لباس پاره ما خنده دار نیست

رأس شهید کرب وبلا خنده دار نیست

ازگریه رقیه (س) خجالت نمیکشید؟

اشک یتیم خون خدا خنده دار نیست

از پشت بام هایتان سنگ میزنید

بر نیزه ها سر شهدا خده دار نیست

بی حرمتی به معجرمن از چه میکنید

کهنه عبای آل عبا خنده دار نیست

ما داغ دیده ایم, چرا رقص میکنید؟

این کاروان پُر ز بلا خنده دار نیست

شکر خدا که ام بنین نیست بین ما

عباس(ع)مابه تشت طلاخنده دارنیست

پیش سر بریده چرا طبل میزنید؟

سرخی چشم غم زده هاخنده دارنیست

این زن عروس مادرم است,او کنیز نیست

اشک رباب(س) و آه و نوا خنده دار نیست

هرکس میان راه که بنشست,میزدند

هر بغض درگلوی که بشکست,میزدند

بودم غریب و زار میان ارازلی

کوفه تمام پیر و جوان دست میزدند

من زینبم ز درب ریا رد نمیشوم

در امتحان صبر وبلا رد نمیشوم

من زینبم اهالی کوفه,ازاین به بعد

از کوچه های شهر شما رد نمیشوم

محسن داداشی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا