ای پناه بی کسی های امام
حضرت عباس آقا جان سلام
ای تو ماه آسمانی علی
آینه دار جوانی علی
در شجاعت حیدر دلدل سوار
در اطاعت زاهد شب زنده دار
سیزده ساله به لشگر میرنی
قاسطین را یک به یک سر میزنی
مجتبی حظ کرد از غوغای تو
خاک شد صفین زیر پای تو
ذکر عشاق است بی حد و عدد
عبد صالح یا ابوفاضل مدد
عالمی داری همیشه با حسین
دائم الذکری و ذکرت یا حسین
گفت آقا! ای علم افراشته
خود ببین لبها ترک برداشته
محتضر هستتند طفلان حرم
جان من! جان تو و جان حرم
راهی دریا شو ای سقای ما
آب اگر پیدا نشد فورا بیا
گرچه دادیم آب را دیگر ز دست
بین این خیمه عمو باشد بس است
غصه دارم سخت حیرانت کنند
اهل کوفه تیر بارانت کنند
غصه دارم گل کند تکبیرشان
پلکهایت را بدوزد تیرشان
حیدرم!فرق سرت وا میشود
مثل پرچم قامتت تا میشود
بی تو غوغا میشود دورو برم
میزند از خیمه بیرون خواهرم
تو نباشی قتلگاهم میبرند
چادر و پوشیه را هم میبرند
سید پوریا هاشمی