شعر شهادت حضرت عباس (ع)

روز دهم

 

در علقمه صدا به صدا هم نمی رسد

آخر چرا امید و پناهم نمی رسد

بیرون خیمه منتظرش مانده ام ولی

باور نمیکنم به نگاهم نمی رسد

این جا به روی من همه شمشیر می کشند

وقتی به داد و ناله و آهم نمی رسد

دشمن به فکر حمله فتاده است تا شنید

عباس من به جمع سپاهم نمی رسد

گفتم به زینبم که زمان اسارت است

دیگر به خیمه ها گواهم نمی رسد

کم کم غروب روز دهم می رسد ز راه

اما زمان رویت ماهم نمی رسد

من گریه میکنم همگی خنده می کنند

در علقمه صدا به صدا هم نمی رسد

محمد حسن بیات لو

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا