شعر شهادت حضرت رقيه (س)

زهراترین مقـام

در گوشه ی خرابه گلستان رقیّه است
شأنِ نزولِ ســوره ی باران رقیّه است
تفســیرِ آیــه آیــه ی قـرآن رقیّه است
این دخترِ شــبیه به طوفان رقیّه است

شهزاده ای که کاخِ ستم را خراب کرد
با حفظِ چادرش به خــدا انقلاب کرد

از بهترین عشیره و ایل و تبـار بــود
از نسلِ شـاهِ خیبرِ دُلدُل سـوار بــود
آیینــه ی تمـــام نــمــایِ وقـــار بــود
درگوشه خرابه خودش ذوالفقار بود

خُلقاً و ظاهراً خودِ زهرایِ اطهـر است
این دخترِ سه ساله به عالم برابر است

زهراترین مقـام ، مقـامِ رقیّــه اســت
خورشید محوِ ماهِ تمامِ رقیّــه اســت
پایانِ عشق حُسنِ ختامِ رقیّــه اسـت
کرب و بلا شروعِ قیـامِ رقیّــه اســت

دربندِ ظلم هســت ولیکن اسیـر نیست
گُل سرفراز بوده اگر سر به زیـر نیست

بیچاره نیست…چاره ی عالم رقیّه است
الگویِ جـود و بخششِ حاتم رقیّه است
نقشِ نگیـــنِ حلقه ی خاتـم رقیّه است
زیبــاتریـــن دلیـــلِ مُحـرَّم رقـیّه است

او صبر را به حضــرتِ ایّــوب داده است
یک ذره اشک هدیه به یعقوب داده است

ذکرِ رقیّه افضلُ الاذکــــارِ زینب است
بانویِ ما همیشه مددکـــارِ زینب است
با دستهای کوچکِ خود یارِ زینب است
در کربــلا رقـیّه علمــــدارِ زینب است

سرشار از شمیمِ گُلِ یاس بوده است
بالانشینِ شــانه ی عبّاس بوده است

از کربلا به کوفه و از کوفه تا به شام
با دست های بسته و در بینِ ازدحـام
در گوشه ی خرابـه کند باز هم قیــام
حُسنِ ختامِ کرب و بلا بوده این پیام :

ما آبرویِ خویـش به خنجر نداده ایم
سر داده ایم از سر و معجر نداده ایم

 ابراهیم زمانی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا