زهرا خدانگهدار
گویم به چشم خونبار ، زهرا خدانگهدار
رفتی ولی به اجبار ، زهرا خدانگهدار
جان بر کف ولایت ، ای مادر شجاعت
مقتول راه ایثار ، زهرا خدانگهدار
خیلی جوانی اما دیگر گمان کنم که
بی فایده است اصرار ، زهرا خدانگهدار
ای یاس ارغوانی ، دیگر نشد بمانی
گشتی به کوچ وادار ، زهرا خدانگهدار
ما بین بچه هامان ، احوال مجتبی هست
یک طور دیگر انگار ، زهرا خدانگهدار
وضع جراحتت را نگذاشتی ببینم
بگذر از این پرستار ، زهرا خدانگهدار
در وقت غسل دادن دستم به پهلویت خورد
اخر چه گویم ای یار ؟ زهرا خدانگهدار
صبر مرا ربوده است ؟ بازو چرا کبود است ؟
نیلی ست از چه رخسار ؟ زهرا خدانگهدار
یادم نرفته گفتی ، بالا سر حسینم
یک ظرف آب بگذار ، زهرا خدانگهدار
برگ شقایق آخر مجروح خار گردید
لعنت به هر چه مسمار ، زهرا خدانگهدار
شش ماهه غنچه ام را نشکفته چید دشمن
قصه است بین دیوار ، زهرا خدانگهدار
بعد از تو در مدینه ، حیدر زِ بغض و کینه
تازه شود گرفتار ، زهرا خدانگهدار
جسم مطهرت را در قبر می گذارم
زهرا خدانگهدار … زهرا خدانگهدار …
عرفان ابوالحسنی