غلام زینبم
من اگر گویم به اربابم غلام زینبم
حُر که نه عابس که نه خاک خیام زینبم
ذره ای هستم معلق در مدار قافله
حافظ مدح و ثنا و احترام زینبم
از دفاع در حریمش تا حریم روضه اش
همچنان رزمنده ای یار مدام زینبم
با همین مرثیه ها تبیین راهش میکنم
هر نفس با جان و دل تا انتقام زینبم
خصم را با خاک یکسان کرده من هم پیروش
در لباس نوکری همراه گام زینبم
اهل کوفه زار میزد پای درس خطبه اش
من به اشک و نوحه تفسیر کلام زینبم
گفت پیغمبر که زینب زینت بابای خود
هم حسینش از من و من از امام زینبم
نطق کوثر صوت حیدر کوه صبر مجتبی
خون رگهای حسین باشد قیام زینب است
کربلا را با مرام خویشتن شرمنده کرد
گفت مولا، من به قربان مرام زینبم
از حرم بیرون نیامد چون دو طفلش هدیه کرد
گفت دشمن مانده در عشق تمام زینبم
شد سلامم پنج نوبت بر حسینش روز و شب
در نمازم نیز مدیون سلام زینبم
شکر حق را تا ته گودال درسم داده است
اینچنین شاگرد کوفه تا به شام زینبم
چون به رگها بوسه زد آمد ندا
من حسینم لیک مرهوم پیام زینبم
مجلس شوم یزید و کوچه و بازار شام
با سرم حتی سپر بر سنگ بام زینبم
شاعر؟؟؟