شعر شهادت حضرت زهرا (س)

فاطمه جان

حوصله دیگر ندارم کاش می‌بردی مرا
فاطمه با رفتن خود خوب پژمردی مرا

بعد دفنت محرم حیدر قرارم رفته است
خلق می‌دانند من دار و ندارم رفته است

باعث درماندگی‌ها درد پنهان من است
این در آتش گرفته قاتل جان من است

قبل از آنکه مجلس ختمی بگیرم فاطمه
کاش یک بابی شود تا که بمیرم فاطمه

زندگی با دشمنان یک گوشه از صبر علی است
خانه بی فاطمه خانه که نه قبر علی است

من عزادار تو زهرا بین دیوار و درم
یک طرف زینب به سینه می‌زند وای مادرم

گو چه سازم فاطمه جان این در و دیوار را
یا چه سازم بی‌حیایی نوک مسمار را

  محسن راحت حق

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا