ها علی بشر کیف بشر
نه ز حالا ز خود عالم ذر
نظر انداخته اند اهل نظر
بین خوبان دو عالم یکسر
همه گفتند به دوران دیگر
نیست شخصی ز علی بالاتر.
ها علی بشر کیف بشر
صاحب لوح و قلم کیست علی
سردم تیغ دودم کیست علی
عرب و عشق عجم کیست علی
حج و حاجی و حرم کیست علی
از کرامات علی فیض ببر
ها علی بشر کیف بشر
درنگاهش زر و زیور هیچ است
مکر دنیای مزور هیچ است
پیش این هیمنه لشگر هیچ است
روی انگشت علی در هیچ است
خیبر افتاد به پای حیدر
ها علی بشر کیف بشر
از خودش اصل و نسب داد به ما
از فدک چند رطب داد به ما
عیدی ماه رجب داد به ما
در نجف جلوه ی رب داد به ما
در حرم داد زدم وقت سحر
ها علی بشر کیف بشر
جمع شد بین وجودش برکات
خنده و اخم علی حی و ممات
ذولفقارست به کف یا که صراط؟!
آی مردم به جمالش صلوات
منکرش کور وَ بدخواهش کر
ها علی بشر کیف بشر
در جهان هرچه شود در بسته
کی بماند در دلبر بسته
دل عشاق به حیدر بسته
و خدا گفت خودش سر بسته
بی علی نیست ز من هیچ اثر
ها علی بشر کیف بشر
بی علی ذکر و دعا بود نبود
کعبه اصلا سر پا بود نبود
دین و توحید کجا بود؟! نبود
و صدایی ز خدا بود نبود
شب معراج علی شد محور
ها علی بشر کیف بشر
از حرم ذات احد پیدا شد
نور الله صمد پیدا شد
صدو ده آمد عدد پیدا شد
فاطمه بنت اسد پیدا شد
بین آغوش گرفته ست قمر
ها علی بشر کیف بشر
زخم غم بر جگر شیر زدند
گریه کرد و همه تکبیر زدند
بی هوا بر گلویش تیر زدند
ضربه ای سخت و نفس گیر زدند
روی دستان پدر زد پرپر
ها علی بشر کیف بشر
سید پوریا هاشمی