شعر شهادت حضرت علی اكبر (ع)

پایِ غمت

پایِ غمت

حیف دلی صرفِ انتظار نکردیم
کار زیاد است و ما کار نکردیم

زحمت ما با تو بوَد حضرتِ رحمت
غیر گِره رویِ شانه بار نکردیم

این عرقِ شرمِ ماست ریخت که محسن
رفت و سَری خرجِ اقتدار نکردیم

خسته شدم پایِ غمت پیرغلامی…
گفت که یک کار از هزار نکردیم

کاش که پیش تو بگوییم بنامت
هرچه که کردیم اگر ، قمار نکردیم

اهل مناجات برد فیضِ ملاقات
سعی کمی هم پِیِ دیدار نکردیم

مَرکب ما نه که ما مَرکب اوییم
نَفس نگون را چرا مهار نکردیم

مرقد جدّت دلِ گریه کنان است
وای اگر سینه را مزار نکردیم

علتش این بود مادرِ تو حرم بود
این شب جمعه اگر هوار نکردیم

ناله‌ی شهزاده بود شاه زمین خورد
گفت که زخم تو در شمار نکریم

وضع تو پیداست از گفتن دشمن:
هیچ کسی را چنین شکار نکردیم

پیکر تو آخرش به روی زمین ماند
آه علی جان بگو چه کار نکردیم

حسن لطفی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا