به کورهراهم و چشمان سر به راه ندارم
چراغ راه، در این جادهی سیاه ندارم
ببین خراب شده هر پلی که پشت سرم بود !
پناه آخر من شو؛ پناهگاه ندارم
به کورهراهم و چشمان سر به راه ندارم
چراغ راه، در این جادهی سیاه ندارم
ببین خراب شده هر پلی که پشت سرم بود !
پناه آخر من شو؛ پناهگاه ندارم
روزه دارانِ خدا،ماهِ خدا آمده است
سفره ی دل بتکانید صفا آمده است
بعد یک سال خُماری شده هنگامِ ادب
صد بشارت که سحرهای دعا آمده است
گناهکار رسیدم، مَرا که می بخشد؟
دوباره آیِنه ام را جَلا، که می بخشد؟
کَریم روی خود از سائِلش نَگرداند
بجُز کریم مَگر بَر گِدا که می بخشد؟
شب ها که گرمِ اشک و مناجات می شویم
قَدری شبیهِ مادرِ سادات می شویم
از نورِ فاطمه به سحر فیض می بَریم
تا مُعتکف به کُنجِ خرابات می شویم
توبه ای می طلبد عفوِ اِلهِ من و تو
که کند رحم به این ناله و آهِ من و تو
لطف حق منتظرِ بارشِ چشمان کسی است
تا بشویَد گُنه از روی سیاهِ من و تو
وقتی گناهکار , خطا رفت , راه را
هرگز گمان نداشت نبخشی گناه را
فریاد یا کریم از این نفسِ پر فریب
بس , سوء ظن دمید منِ رو سیاه را
با مناجات علی اهل دل شب میشوم
با تقرب بر حسین اینجا مُقرب میشوم
چون علی گردید عبد مِن عبید مصطفی
من هم از این منظر امشب عبد زینب میشوم
به پای درد و دل بنده چاه کم آورد
مقابل جگر من که آه کم آورد
به پیش هیچ کسی کج نگشت گردن من
ولی مقابل این بارگاه کم آورد
یک قطره اشک شرم مرا “یم” حساب کرد
کوثر حساب کرد, و زمزم حساب کرد
آه یکى گرفت, به پاى همه نوشت
ما باهم آمدیم که با هم حساب کرد
در سینه ام آهی ز غم آکنده باشد
این بنده از خوابِ گران شرمنده باشد
دارد به آخر می رسد این ماهِ رحمت
چشمم به دستانِ تو که بخشنده باشد
توبه ام توبه نشد هر چه که همت کردم
من به ستاری تو سخت جسارت کردم
هر چه تو دوست شدی با من الوده ولی
بی حیاتر شده با نفس رفاقت کردم
کریم العفو یا الهی الهی
خداحافظ ماهِ ذکر و مناجات
خداحافظ لحظه هایِ ملاقات
خداحافظ ماهِ خوبِ خدا