غفلت از یار گرفتار شدن هم دارد
از شما دور شدن زار شدن هم دارد
هر که از چشم بیفتاد محلش ندهند
عبد آلوده شدن خار شدن هم دارد
غفلت از یار گرفتار شدن هم دارد
از شما دور شدن زار شدن هم دارد
هر که از چشم بیفتاد محلش ندهند
عبد آلوده شدن خار شدن هم دارد
ای سر همیشه خاک سر کوی یار باش
هرگز زجا ملرز و به آن استوار باش
آنقدر گویمت که انیست فقط رضاست
پس تا ابد به صحن و سرایش غبار باش
هم شوق پریدن به کبوتر دادی
هم هر چه که خواستم تو بهتر دادی
ما سطح نگاهمان فقط این دنیاست
اما تو کرم کردی و محشر دادی
سینا نژاد سلامتی
دلم امشب برای تو هوایی است
سکوت من ز درد بی نوایی است
الا ای یوسف شهرخراسان
دلم بی تاب اسماعیل طلایی است
حسین سنگری
سکوت و سردی شب ناتمام, همسایه!
و چاره چیست؟ دوباره سلام,همسایه!
خدا کند که بماند صفای سایه تو
همیشه بر سرمان مستدام همسایه!
کسی قدم به حرم بی مدد نخواهد زد
بدون واسطه دم از احد نخواهد زد
گدای کوی رضا شو که این امام رئوف
به سینه احدی دست رد نخواهد زد
شاعر؟؟؟
حق معرفتی به هر نگاهم داده
در حلقهی عشق خویش راهم داده
این ها همه علتش فقط یک چیز است
ایرانیام و رضا پناهم داده
حسن فطرس
باید همه به سمت شما رو بیاورند
دلها به لب ذکر هوالهو بیاورند
باید که جن و انس تمام ملائکه
ایمان به دست ضامن آهو بیاورند
روزی که خاک صحن رضا آفریده شد
مهر سجود اهل سما آفریده شد
خورشید از درون ضریحش طلوع کرد
تا گنبدش رسید و طلا آفریده شد
در قم که آمدم دل سنگم جلا گرفت
مثل کبوتری به حریم تو جا گرفت
گرد و غبار دور و بر صحن این حرم
گرد و غباری از دل آیینه ها گرفت
دست مرا گرفت و به دستم قلم گذاشت
حسی که باز پای مرا در حرم گذاشت
حسی که اشک وار به چشمم قدم گذاشت
تا اشفعی لنا به لبم دم به دم گذشت
خاتون شهر آینه هایی بزرگوار
زهرای شهر یثرب مایی بزرگوار
چشمم لک ندیده دمی سایه ی تو را
ناموس بارگاه خدایی بزرگوار