دلیل مستی افلاکیان

مرید معرفتت گشته اند ارض و سما

دلیل مستی افلاکیان ز ساغر تو

به روز حشر که دستت کند شفاعت خلق

چقدر فخر نماید به تو برادر تو

اجازه هست سگ کربلایتان بشوم

اجازه می دهی آقا فدایتان بشوم

مریضمان کنی و مبتلایتان بشوم

منم جوانم و در سینه آرزو دارم

اجازه هست که من هم گدایتان بشوم

حضرت دلبر

به نامحضرت دلبر سخن کنم اغاز

به نامنامی او  میکنم لب از لب باز

چنان چوطوطی طبعم که سر دهد آواز

پریده مرغدل از سینه می کند پرواز

سیزده بدل

سکوت کل جهان اضطراب سر آمد

تمام قامت توحید مستمرآمد

بگو به کل جهان حی جلوه گر آمد

ونورحضرتارباب در بشر آمد

ما بی علی کنار پیمبر نمیرویم

طی میکنیمسمت ملاقات جاده را

شاید کسیسوار کند این پیاده را

وقتشرسیده است که با گریه ریختن

جبرانکنید توبه ی از دست داده را

جواب با خنده

سالهاوقتِ   دعایِ   سحرم   خندیدند

درسیه چالبه اشکِ  بصرم  خندیدند

سالها  شد سپری در غل  و  زنجیر عدو

و  به آزردگی   بال  و پرم  خندیدند

حصار پشت حصار

حصار پشت حصار آفتاب در زنجیر

و صبر سجده کند در کجاوه ی تقدیر

و سقف ابری زندان چقدر کوتاه است

گوشه زندان

اندراین گوشه زندان به لب آمد جانم

دیگرامشب به بر مادرخود مهمانم

ازفراق رخ معصومه دلم تنگ شده

کاش می شد به سر آید شب هجرانم

تازیانه

دراین قفس چویادم زلانه می آید

سرشک دیده من دانه دانه می آید

دلم گرفته ازاین غم که گوشه زندان

اجل به دیدنم حتی چرا (نمی آید)

غلام سیاه

نظر به دلشده ی پرگناهتان بکنید

دوباره صید به تیر نگاهتان بکنید

دلم خوشست شریک غم شما هستم

شرر به جان من از سوز آهتان بکنید

رمز نزول آیه ی قرآن

مولا اگر نبود پیمبر نداشتیم

یعنی امام و ساقی کوثر نداشتیم

رمز نزول آیه ی قرآن فقط علیست

آری که ما ادلّه ی بهتر نداشتیم

برای من باشی

چه می شود که کمی هم برای من باشی

قنوت من بشوی ربنای منباشی

و حوض کوثری از گریه هایمن باشی

و شور محشری از های هایمن باشی

دکمه بازگشت به بالا