همه خوبانِ جهان عبد و غلامت زهرا
همه عالم شده دلبسته به دامت زهرا
هرکه دارد به جهان رتبه ای و منزلتی
میخورَد غبطه بر آن اوجِ مقامت زهرا
همه خوبانِ جهان عبد و غلامت زهرا
همه عالم شده دلبسته به دامت زهرا
هرکه دارد به جهان رتبه ای و منزلتی
میخورَد غبطه بر آن اوجِ مقامت زهرا
هر چه میخواهی بخواه اما , ندارم بیش از این
نیست تابِ فاصله در کوله بارم بیش از این
بیستون سینه را کَندی ز مهرت , در خَفا
آشکارا زخم زن بر قلب زارم , بیش از این
اینروزها دارد زمین بوی خراسان
شد آسمان هم خادم کوی خراسان
هر کس گره دارد به کارش دست دارد
امروز و هر روز دگر سوی خراسان
همه لب تشنه و آبی به حرم آمد؟ نه
قمرم رفت بیارد قمرم آمد؟ نه
رفت با مشک که آبی برساند به حرم
ساقی از همه لب تشنه ترم آمد؟ نه
لحظه در لحظه در این راه بلا میریزد
زخم یک بام ز سنگ دو هوا میریزد
هر که دارد هوس کرببلا گریه کند
اشک خون منتقم آل عبا میریزد
بس که از مهرت جنون در کار مجنون ریخته
کاسه کاسه از دو چشمش خون به هامون ریخته
هر کجا روید نهالی برگ و بارش حیدری است
بذر مهرت را خدا در جان گردون ریخته
در آسمان بی کسی ام یک ستاره نیست
غربت نشین کوفه ام و راهِ چاره نیست
طوفان کینه ها شده راهی در این دیار
دریای غصه های دلم را کناره نیست
از تمام زندگی دار و ندارم شد حسین
عزت و فخر همه ایل و تبارم شد حسین
باغ آفت خورده از باد خزان بودم , نسیم
آمد از سمت خدا باغ و بهارم شد حسین
بعد تو با غمت ای حضرت مولا چه کنم
با دل غم زدهء عترت طاها چه کنم
پسرانم به فدایِ پسرانِ زهرا
با غم بی کسیِ زینب کبری چه کنم
بار گناه آورده سویت روسیاهی
سر در گریبان آمده غرق گناهی
آه ای غیاث المستغیثین بی پناهم
رحمی بفرما بر غریب بی پناهی
ای جانِ جانِ جانِ جان , کز جانِ جانان جان تری
وی نیکِ نیکِ نیک ها , کز نیک ها نیکوتری
کارت دمادم دلبری , از دلبران دل می بری
جان میدهی دل می بری , از دلبران با دلبری
گهری از صدف خون خدا آمده است
گلی از طایفه ی آل عبا آمده است
برکه ای از دل دریای کسا آمده است
گوییا جلوه ی خاتون نسا آمده است