یا بنت الحسین

نه غذا می خواستم دیگر نه زیور خواستم
تا در آغوشت بگیرم از خدا پر خواستم

مادرت زهرا میان خواب یادم داد که
هر زمان خوردم زمین با یاعلی برخاستم

بلند مرتبه سر

دومرتبه گذرِ سنگ بر جبین افتاد
بلند مرتبه سر ، باز بر زمین افتاد

شکافت ، یک سر و دیدند دختران حرم
به روی صورت عمه ، دوباره چین افتاد

یا حسین

پرچمت هست و دلم راهنمایی دارد
شکر ، در خیمهٔ غمهای تو جایی دارد

ای به قربان تو آقا پدر و مادر من
پدرم مثل خودم شغلِ گدایی دارد

یا زینب

آبروی نوکران هم از نگاه زینب است
نور اگر داریم در دل از پگاه زینب است

پارکابش ، پاسبانش اکبر لیلاست و
حضرت عباس هم میر سپاه زینب است

جانم حسین

نبر نسیم به نزد غریبه ناله ما را
بگیر از نفس یارمان حواله ما را

شکسته تر شده از قامت هلال دل ما
به نزد ماه ببر سفرهٔ مچاله ما را

اخیه الیه

تن ناشناس بود صدا آشنا ولی
آری حسین بود سر از تن جدا ولی

یک کشته هم شبیه تن زخمی اش نبود
سر را بریده بود عدو از قفا ولی

یا علی اکبر

لبی که تشنه ترین بود را به اکبر داد
مکید آن لب و شد عشق ، التیام علی

به دید لشگریان گر چه بود ، پیغمبر
تمام بغض عدو بود ، بهر نام علی

ولدی

لبی که تشنه ترین بود را به اکبر داد
مکید آن لب و شد عشق ، التیام علی

به دید لشگریان گر چه بود ، پیغمبر
تمام بغض عدو بود ، بهر نام علی

هوا ز جور مخالف

لبی که تشنه ترین بود را به اکبر داد

مکید آن لب و شد عشق ، التیام علی

به دید لشگریان گر چه بود ، پیغمبر

تمام بغض عدو بودد ، بهر نام علی

یا رضیع الحسین

بر آن تاریکیِ مطلق زَر آورد
به روی دست طفلی مضطر آورد

نیازش چند قطره آب شد که
سه شعبه بین حرفش سر درآورد

احلا من العسل

من را پدر به دست عمو داد و بعد از آن
با یک نفر خوشم که همان است جان من

شیرینیِ محبت او چیز دیگری است
احلا من العسل شده ورد زبان من

مثل خداست رحمت بی انتها ، حسین
مثل دعاست بر لب عشاق ، یا حسین

آری دوعشق جا نشود در میان دل
اما یکیست در دل مستان ، خدا حسین

دکمه بازگشت به بالا