دل دخترت کبابه

انتظارشو نداشتم
که بری و جام بذاری
چرا دیر اومدی پیشم؟
نکنه دوسم نداری؟

نگاه مهربانت

چرا لبهای تو خونی است بابا جان نگاهم کن
به قربان لبت ای تشنه ی عطشان نگاهم کن
پرستوی رهیده از ته گودال خنجرها
نشو بین طبق زیر پرت پنهان نگاهم کن

فداییان حسین

اول راه جمع بسیاری
نامه دادند جانب جانان
بی وفاها یکی یکی رفتند
گرچه ماندند بهترین یاران

حسین من

مگر به جز تو تمنای دیگری هم هست ؟
مگر به سینه تقاضای دیگری هم هست ؟

برای در زدن این گدا به خانه‌ی تو
به غیر سینه مگر جای دیگری هم هست؟

هوای روضه

سخت آلودم هوای روضه را از من مگیر
آه ای مروه صفای روضه را از من مگیر

هر لباسی جز غمت تن کردم آرامش نداشت
خواهشاً رخت عزای روضه را از من مگیر

جانم حسین

چون کبوتر در عزایت غرق هوهویم حسین
غصه هایم را فقط با اشک میشویم حسین

بر لبان مادرت لبخند را حس میکنم
از ته دل تا میان روضه میگویم حسین

بسم الله

دوباره عطر محبت وزید بسم الله
دوباره ماه محرم رسید بسم الله

سرآمد عاقبت این انتظار یک ساله
به اذن حضرت شاه شهید بسم الله

یا صاحب الزمان(عج)

تا دید چشمِ خشکم تصویرِ کربلا را
با زمزمش صفا داد ، این قلبِ بی صفا را

در شوق وصل جانان ، جان میدهم به صد شوق
(باشد که باز بینم ، دیدارِ آشنا را)

عشق حسین

نام حسین بردم و عالم صفا گرفت
از خانه‌ی کریم، سلیمان بها گرفت

منت گذاشت بر سر نوکر که در ازل
خاک اضافه ای صله داد و گدا گرفت

حسن جان

هر کسی وقت گرفتاری سراغش را گرفت
روزی سالانه ی دیگِ اجاقش را گرفت

رو به رو شد هرکسی با حُسنِ زیبای حَسَن
او وفاقش داد و از قلبش نفاقش را گرفت

صَلّیٰ عَلَیْکْ

از عشق تو شده‌ست، فراقت نصیب من
جانم به لب رسید و به‌ سر شد شکیب من

لطفی نما، به گوشه‌نگاهی، دوا بده
بیمار چشم‌های توام، ای طبیب من

یا صاحب الزمان

اسیرم من به چشمانت، نگاهی روزی من کن
دمی آغوش مهرت را، بر این آواره، مأمن کن

نباشی، روزگار عاشقت تاریک تاریک است
شب ظلمانی‌ام را با فروغت، روز روشن کن

دکمه بازگشت به بالا