شعر محرم و صفر

روضه ی محرم

دمی بیا و بخوان روضه ی محرم را

تمام آنچه که در دل به پا کند غم را

که تازه؛… تازه شود داغ بی کسی هامان

بخوان که هدیه کنم شور اشک نم نم را

بیخیال مشک

ای تیر تو راقسم به جان کمانت بیخیال مشک

ای تیر حرفت چیه با من بزن بیخیال مشک

ای تیر کاری به کار مشک من نداشته باش

بگذار برسد آب به اصغر من بیخیال مشک

زنده هستم به امیدی که بیایی بابا

زنده هستم به امیدی که بیایی بابا

باز هم مرغ دلم گشته هوایی بابا

ذکر هر روز و شبم گشته کجایی بابا

شام یا کوفه و یا کرب و بلایی بابا

 

از راه دور نوکر خود را صدا بکن

از راه دور نوکر خود را صدا بکن

قدری به این سفیر خودت اعتنا بکن

تنها…شکسته…خسته و شرمنده ام حسین

مسلم غریب گشته برایش دعا بکن

شهادتم مسلّمه نمیخواد….

شهادتم مسلّمه نمیخواد….

روضه من مقدمه نمیخواد…

هرچی برات بگم کمه به ولله

کوفه نگو جهنمه به والله

عرشیان باب حوائج که خطابش کرند

عرشیان باب حوائج که خطابش کرند

فرشیان جای ابا الفضل حسابش کردند

داشت کم کم به تکان های عمو  می خوابید

ناگهان هروله کردند و خرابش کردند

صدای زوزۀ تیری برید حنجره را

صدای زوزۀ تیری برید حنجره را

رسید تا به گلویش, درید حنجره را

شتاب و ضربۀ تیر سه شعبه را دیدم

به سمت سینه ی بابا کشید حنجره را

ای کشتی فتاده به دریای غم حسین

ای کشتی فتاده به دریای غم حسین

ای سایه ات همیشه به روی سرم حسین

دائم مسیح می کند از هر دمم ظهور

وقتی میان روضه نفس می زنم حسین

جانم اسیر باده ماه محرم است

جانم اسیر باده ماه محرم است

دل آشنا به جاده ماه محرم است

“باز این چه شورش است که در خلق عالم است”…

یک گوشه از اراده ماه محرم است

آماده ام برای دلم غم بیاورید

آماده ام برای دلم غم بیاورید

داغی به وسعت همه عالم بیاورید

با روضه های باز, مرا خون جگر کنید

چند صفحه از کتاب مُقرّم بیاورید

چیزی نمانده تا حرم, آرام خواهرم

چیزی نمانده تا حرم, آرام خواهرم

گریه مکن برابرم, آرام خواهرم

دلتنگِ روزهای مدینه شدی, ولی

همراه ماست مادرم, آرام خواهرم

خنده و هلهله بر چشمِ تَرم رَحم نکرد

خنده و هلهله بر چشمِ تَرم رَحم نکرد

به غریبیِ من و اشکِ حرم رَحم نکرد

هیچ کس حُرمتِ این مویِ سفیدم نگرفت

نفسی بر من و سوزِ جگرم رَحم نکرد

دکمه بازگشت به بالا