جان به ما داده ربنای حسین
جان عالم فقط فدای حسین
به خدا می رسیم با گریه
سجده کردیم بر خدای حسین
جان به ما داده ربنای حسین
جان عالم فقط فدای حسین
به خدا می رسیم با گریه
سجده کردیم بر خدای حسین
سخت است مجنون دور از لیلا میوفتد
دختر که باباییست بی بابا میوفتد
گردن نمیماند برای آن کسی که..
روی شتر با سر از آن بالا میوفتد
من زینب غمپرورم اُمّ حبیبه
ببین چه آمد بر سرم اُمّ حبیبه
حق داشتی نشناختی که زینبم من
شد پیر بانوی حرم اُمّ حبیبه
هفت روز است بی تو گریانم
هفت روز است که پریشانم
هفت روز است که پدر جانم
بی تو آواره بیابانم
ای کاش جهان بر سرم آوار نمی شد
در سینه غمی کهنه تلمبار نمی شد
یک ذره اگر حرمله رحمی به دلش داشت
این چشم ورم کرده دگر تار نمی شد
زینب و کوچه و بازار ، امان از کوفه
بین جمعیت و انظار ، امان از کوفه
حجه بن الحسن آقا دمِ دروازه ببین
عمه ات گشت گرفتار ، امان از کوفه
برات بیقرارم عزیزم حسین(ع)
به داغت دچارم عزیزم حسین(ع)
توو خوابم نمی دیدم این روز و که
نباشی کنارم عزیزم حسین(ع)
دگر پایان ندارد دردِ من هجرانِ من ای داد
تو را کم دارد این مَحبَس تو را زندانِ من ای داد
تو رفتی شام و ما ماندیم در زندان کنارِ هم
شده آب از فراقِ تو تنِ بی جانِ من ای داد
چقدر همسفر روی نیزه دشوار است
میان حلقه ی نا محرمان سفر کردن
اسیرِخنده ی یک مشت بی حیاشب وروز
به زیرِ نیزه ی تو سر بزیر , سر کردن
ای هر پنج تن بلا دیدم
من تورا روی نیزه ها دیدم
سر یک نیزه ی بلند ، حسین
گیسوان تورا رها دیدم
کسی نداد, جواب سلام هایش را
به احترام نبردند نام هایش را
تمام مردم نامرد خویش را کوفه…
به کوچه ریخته حتی غلام هایش را
زینبت در کوفه دارد ماجرای دیگری
آمدم از کربلا به کربلای دیگری
عزت پنجاه سالم را نگاهی خرد کرد
کاش میرفتیم جز کوفه به جای دیگری