بس نیـسـت آقـا نیمـه ی شعبان بی تو*
خسته شدم از دست این دوران بی تو
آقا بیـا چـون رفته رفته سست گردیـد
در بیـن هـر سیـنـه همـان ایمـان بی تو
بس نیـسـت آقـا نیمـه ی شعبان بی تو*
خسته شدم از دست این دوران بی تو
آقا بیـا چـون رفته رفته سست گردیـد
در بیـن هـر سیـنـه همـان ایمـان بی تو
شب نشینی چه قـدر بین دو گنبـد زیباست
در جـوار حـرم آل محـمـد (ص) زیباست
یک طرف حضـرت شـاه و طرفی حضـرت مـاه
گـردش دیــده و سـر هـر دو مجـدد زیباست
زایـــری آمـد دخــیـــل پنـجـــره فـــولاد شد
تا دخیلی بسـت آنـجـا , سـیـنـه اش آباد شد
مـرغ روحــش در حـرم پــروانــه ی آزاد شد
با عـنــایـات رضــایــی عاقـبـت دلـشــاد شد
قلبم دوبـاره بی سر و سامـان زینب است
دستم همیشه چنگ به دامـان زینب است
ملـک خـدا به گـرد سـر و جـان زینب است
عالم همه چو گـوی به دستـان زینب است
شب نشینی چه قـدر بیـن دو گنبـد زیباست
در جــــوار حــــرم آل مـحـمــد (ص) زیباست
یک طرف حضـرت شـاه و طرفی حضـرت مـاه
گـردش دیــده و ســر هـر دو مجـدد زیباست
گــرفــتـــه ایـــم بــهــانــه بــرای مـاه مبـارک
بــرای لـــذت و حــــال و هــــوای مـاه مبـارک
بــرای لـحظـه بـه لـحظـه ثواب روز و شـب آن
بــرای نـغـمــه ی هـــر ربــنــــای مـاه مبـارک
خواهرت دربهشت بس شاد است
قلبـش امشب ز ماتـم آزادست
زینب اینروزها چه خوشحال است
چونکه میلاد ایـن سه اولاد است
اهـلزهـدی و اهـل عرفانی
سیـد السـاجدیـن سبحانی
توامـامـی ز بعد بـابـایـت
روح کـل نمـاز و قـرآنی
رویدستـان مـادرت خـوابی
مثل خورشیدیو تو می تابی
بـاب فضلی و بـابحاجاتـی
بَه چه نـامی و بَه چه القابی
ای حسینـیکه شـاه دنیـایـی
در تـو جمع استهرچه زیبایی
دست خالـی ز درگهـت نـروم
بـس کریمی وبـس که آقایی
دوبـاره زینب کبـری بـدون مـادر شـد
علـی امیـر عرب هـم بـدون همسـر شد
عزیـز ارشـد زهـرا بـه گـریـهافتـاده
که قاتـل حسنـش ضـرب دستکافـر شد
دعـا بس اسـت عـزیـزم بـرای همسایه
کمی دعـا به خودت کن به جـای همسایه
بـرای تک تکشان مغفـرت طلب کـردی
ولـی بـه روت درآمـد صـدای همسایه