ابری رسید و پیکرت را بر بدن دوخت
بر پیکر ارباب گوئیا کفن دوخت
تیری رسید و جسم عبدالله را هم
بر پیکر ارباب جای پیرهن دوخت
ابری رسید و پیکرت را بر بدن دوخت
بر پیکر ارباب گوئیا کفن دوخت
تیری رسید و جسم عبدالله را هم
بر پیکر ارباب جای پیرهن دوخت
مرا حساب نکردی؟پسر نمیخواهی؟
بگو ببینم عمو جان سپر نمیخواهی؟
چرا از اکبر و قاسم سوال پرسیدی؟
برای مرگ تو از من نظر نمیخواهی؟
با سر میاورم
این دست را که دربر دلبر میاورم
دستم که جای خود
تو سرتکان بده بخدا سر میاورم
شهید شد گودال
و زیر نیزه تنش ناپدید شد گودال
حسین سورهی نور
ز نیزه شأن نزول حدید شد گودال
عشق فرمود ندارم خبری بهتر از این
نیست،گشتیم،ندیدیم دری بهتر از این
حرف هفتاد و دو دلداده میان است،فقط
در کجا داشت کسی همسفری بهتر از این
دیدم زمانی که رسیدم پای گودال
شمشیر و تیر و سنگ ، در هر جای گودال
میریخت خون از بین نای نیزه خورده…
باید شنید این روضه را از نای گودال
به روی سینهیِ سوزانِ عمویش اُفتاد
ته گودال عمو بود به رویَش اُفتاد
سینه بر سینهی او داشت حرامی آمد
تا جدایش بکند کار به مویَش اُفتاد
تمامِ ماهِ محرم کران کران حسن است
حسن حسین شده پس”حسین جان”حسن است
حسن حسین شده تا حسین جلوه کُنَد
اگر حسین شنیدی بدان که آن حسن است
آمــده دشمن بد مـــست, عمو اینــجاها
چقــدرپاره ی سنگ اسـت, عمو اینجاها
ازچـپ وراست برای تو بلا می آید
چقدر تیرِرهـا هست عمو اینجاها
آی لشگر منم آن یار اباعبدا…
عاشق و تشنه ی دیدار اباعبدا…
بس که میسوزم و تبدار اباعبدا..
یوسفم لیک خریدار اباعبدا…
مجنونم و نگاه لیلی میخوام
خاطره معشوقمو خیلی میخوام
عمریه با غصه دلم عجینه
سیر و سلوک عاشقی همینه
((به خداحافظی تلخ تو سوگند نشد ))1
هرچه کردیم که در خیمه شود بند نشد
پدرشکوهی پر از صبر و شکیبایی بود
به پدراین گل معصوم همانند نشد