شعر شهادت حضرت قاسم (ع)

کبوتر من دست و پا مزن

پیش نگاه مضطر من دست و پا مزن
در موج خون ، کبوتر من دست و پا مزن

ای قد کشیده زیر سم اسب ، داغ تو
تیغی است روی حنجر من دست و پا مزن

عطر مدینه می وزد از زخم های تو
آیینه ی برادر من دست و پا مزن

اینسان عمو مگو که کار از عمو گذشت
ای بسمل برابر من دست و پا مزن

خون می چکد ز پهلو و بازو و سینه ات
زخمی ترین چو مادر من دست و پا مزن

دشمن دوباره دید که من گریه میکنم
ای وای علی اکبر من دست و پا مزن

میثم مومنی نژاد

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا