یا علی نام تو بردم نه غمی ماند و نه همّی بابی انت و امّی
گوییا هیچ نه همّی به دلم بوده, نه غمّی بابی انت و امّی
تو که از مرگ و حیات, این همه فخری و مباهات علی ای قبله حاجات
گویی آن دزد شقی تیغ نیالوده به سمّی بابی انت و امّی
یا علی نام تو بردم نه غمی ماند و نه همّی بابی انت و امّی
گوییا هیچ نه همّی به دلم بوده, نه غمّی بابی انت و امّی
تو که از مرگ و حیات, این همه فخری و مباهات علی ای قبله حاجات
گویی آن دزد شقی تیغ نیالوده به سمّی بابی انت و امّی
دردمندیم و دوای ما نگاه دلبر است
حال عشاق از دعایش از همیشه بهتر است
ما نمک پروده ی این خانه بودیم از قدیم
هفت پشت ما خدا را شکر اینجا نوکر است
تصوّر می کنم در ذهنِ خود ایوان زرّین را
برای درد ها پیدا نمودم راه تسکین را
پرستیدند آتش را اگر آبا و اجدادم
خدا را شکر از چشمان تو آموختم دین را
درظهر غدیر تا که موسای نبی
بوسه به رخ منور هارون زد
چشمان حسودان و بخیلان عرب
از شدت غم , از حدقه بیرون زد
دل از همان زمان هوایی و اسیر عشق شد
که قبل خلق دلبران علی امیر عشق شد
حقیر میشود هر آنکسی که نیست با علی
امیر شد کسی که پیش او حقیر عشق شد
گاهی نگاه کن همه جا را هدف کجاست
باید به هوش باشی در این جاده, طَف کجاست
بعضی خواص را بِنِگر دورِ مصطفی
تا پِی بَری به ظاهر و باطن, شرف کجاست
تفسیر تو بدست قلم , نا میسّر است
تصویر تو به چشم بشر , نا مصوّر است
باید برای مدح تو قرآن بیاورم
مصحف برای وصف تو از شعر بهتر است
بس ستاره ریخت از قلب پیمبر بر سرش
کهکشانی گشته زلفش, جان ما اندر خَمش
لافتی الا علی بیش از توان معنی است
سَیفَ الا ذوالفقار تعبیر حق بود از کمش
به سرم اگر گذرد شبی ز کرم دو دست اناری ات
دل خود زنم به دو زلف تو گِرِهی به کوری عاریت
سگ کوی تو نشدم اگر شده ام چو مرغ شکسته پر
که خورد به پیکر من مگر نفس سگان شکاری ات
طرهٔ موی ترا دام بلا باید نوشت
مِهردلجوی تو را آقا بَها باید نوشت
موردلطف تو باشد , مورد لطف خدا
چشم جذاب تو را چشم خدا باید نوشت
نخواهد ماند دیگر شبهه در دین بعد از این نقطه
که بالا می رود دست تو تا بالاترین نقطه
به اذن الله یاری از تو می جوییم و می گوییم:
ایاک نعبد نقطه , ایاک نستعین نقطه
نسیم باد صبا بی خبر چه فایده دارد
درخت میوه بدون ثمر چه فایده دارد
اگر به غیر علی یاعلی دمد ز نوایش
نوای دلخوش شانه به سر چه فایده دارد