دوباره آمده ام رو سیاه یا الله
اُمیدم است همه یک نگاه یا الله
اگرچه غیرِ دو خط آه..دربساطم نیست
ولی شدست دمم دائم آه یا الله
دوباره آمده ام رو سیاه یا الله
اُمیدم است همه یک نگاه یا الله
اگرچه غیرِ دو خط آه..دربساطم نیست
ولی شدست دمم دائم آه یا الله
عاشق نشد آنکس که قرن را نشناسد
ای وای اگر بوی وطن را نشناسد
یعقوب به خود گفت الهی که زلیخا
عاشق نشود،یوسف من را نشناسد
به عرش و فرش در عالم مه شبانه یکی است
خدا یکی و قمر هم به هر زمانه یکی است
به درب خانه ارباب رفتم و سقا
گشود درب به رویم بیا که خانه یکی است
به درگاهت آمد گدایی گرفتار
بریده ز یار و گرفتار اغیار
زمین خورده بارش، زمین خورده هربار
تو امشب دوا کن شده سخت بیمار..
پاک است ذات کبریا عیبی ندارد
ما عیب داریم و خدا عیبی ندارد
یک دستِ خالی و لباس پاره دارم
این چیزها بهر گدا عیبی ندارد
زائر اگرچه خوب اگرچه بد رسیده
خیر تو به زوار ، بیش از حد رسیده
به ماه و خورشیدی که دائم می درخشند
یک پرتو از انوار این گنبد رسیده
سائل بجز اینجا مگر دارد کجا را؟
ممنون از اینکه راه دادی بینوا را
دلخسته و دلمُردهی بارِ گناهم
«یا حَیّ و یا قَیّوم» احیا کن گدا را
جز نوای عشق هرگز نیست شوری در سرش
او که سرتا پا شده محو صفات دلبرش
شد مسلمانِ نگاه رحمه للعالمین
قبل از آنیکه بخواند آیه ای پیغمبرش
از خطا هر لحظه سنگین کرده بار خویش را
خرج دنیا میکنم دار و ندار خویش را
بسکه با توبه شکستن روزگارم سر شده
پیش حق از دست دادم اعتبار خویش را
انس سجاده را اگر داری
قدر بشناس کوه زر داری
سمت نامحرمان نگاه نکن
گر به لطف خدا نظر داری
اشکهایم دوباره دانه دانه میافتد
مدتی کار من به تو شبانه میافتد
سالها فکر معصیت مرا زمینم زد
رحم کن بر کسی که عاجزانه میافتد
آمده بنده ی گنهکاری
به سرای خدای غفاری
شب تاریک امدم پیشت..
باخودم گفته ام که بیداری!