مدح مولا

ﺳﺎﻗﯽ ﺷﺒﯿﻪ ﺳﺎﻗﯽ ﮐﻮﺛﺮ ﻧﯿﺎﻣﺪﻩ

 ﺳﺎﻗﯽ ﺷﺒﯿﻪ ﺳﺎﻗﯽ ﮐﻮﺛﺮ ﻧﯿﺎﻣﺪﻩ

ﺟﺰ ﺍﻭ ﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﭘﯿﻤﺒﺮ ﻧﯿﺎﻣﺪﻩ

ﺟﺰ ﺍﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﻫﻤﺴﺮ ﻧﯿﺎﻣﺪﻩ

ﺍﺯ ﮐﻌﺒﻪ ﺟﺰ ﻋﻠﯽ ﺍﺣﺪﯼ ﺩﺭ ﻧﯿﺎﻣﺪﻩ

ﯾﻌﻨﯽ ﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﭘﺎﮐﯽ ﺣﯿﺪﺭ ﻧﯿﺎﻣﺪﻩ

هر بار , حرفِ من , سر منبر به او رسید

هر بار , حرفِ من , سر منبر به او رسید

الفاظِ مستی آورِ نوکر به او رسید

دیوانه تا سحر دم میخانه پرسه زد

تا جام های باده ی کوثر به او رسید

درمحفلی که نام تو باشدگناه نیست

درمحفلی که نام تو باشدگناه نیست

 غیرازدودست توبخدا تکیه گاه نیست

 درمکتب تو بحث سفید وسیاه نیست

 حالم بدون یاد نجف روبه راه نیست

اگرقرار شود با نگار , سر بشود

اگرقرار شود با نگار , سر بشود

خدا کند که شبم دیرتر سحر بشود

اگرچه بی خبری , راحتی به بار آرد

دلی خوش است که از درد با خبر بشود

شعر مدح مولا

 

جان رافقط به مقدم جانان فدا کنید

قد رافقطبه محضرمولا دوتا کنید

   فرقی نمی کند که بگویید علی علی

یا دررکوع وســجده خدایا خدا کنید

شعر مدح مولا

گرچه همتا و شریکی خالق اعظم ندارد

یک علی دارد که مانندش در این عالم ندارد

من نمی‌گویم چه دارد این علی آنقدر گویم

از خدا چیزی به عالم جز خدایی کم ندارد

با حضور شیر حق

با حضور شیر حق خیبر سپر انداخته

دست خطی مرتضی بر روی  در انداخته

حیدر آمد, حیدر آمد, در میان معرکه

لرزه ای در قلب دشمن این خبر انداخته

یاامیرالمومنین علیه السلام

نرخ بازار طلا بی ارزش و بیهوده است…

ما ز ایوان طلا خرج و مخارج می بریم…

سیدصادق موسوی

مِی پرستی

در حریمت علم وعرفان هیچ نیست 

بی وِلایت, صوت قرآن هیچ نیست 

کعبه با نام تو معنا میشود 

در زمین غرق تماشا میشود 

جناب بسم الله

دست دل می زنم به دامانت

می سرایم برای چشمانت

ای که رحمت, شبیه به باران

می چکد از میان دستانت

تویی که صنع خدایی

تویی که صنع خدایی و خالق احدی

نیازمند خدا و به خلق او صمدی

تو نقطه ی ب ی بسم اللهی و قرآنی

امید شیعه ی خود وقت قصه ی لحدی

کیست حیدر (ع)

کیست حیدر (ع) که فلک مات تماشای رخش

همه ذرات بود بنــده سیمــای رخش

آمـد از کعبـه برون تا همگان دریابند

سینه چاک ابدی و ازلیند نکویان رخش

دکمه بازگشت به بالا