شعر وروديه محرم
به عشق تو
به عشق تو ای یار گفتم حسین
همین اول کار گفتم حسین
خداییش این یازده ماه را
به امید دیدار گفتم حسین
شنیدم حبیب عاشق روضه است
نیابت ز انصار گفتم حسین
نماز همه برکت خون اوست
که در سجده بسیار گفتم حسین
شفا از حسین و دوا از حسین
به بالین بیمار گفتم حسین
به کوری هرکس نمیخواهدش
چه خواب و چه بیدار گفتم حسین
حسن دست روی سر من کشید
از آن شب که یکبار گفتم حسین
ز گهواره تا گور من نوکرم
بریدم ز اغیار گفتم حسین
به روی دلم حسرت کربلاست
سحر با دل زار گفتم حسین…
سر کوچه بازار سنگت زدند
سر کوچه بازار گفتم حسین
سید پوریا هاشمی