اشعار ویژه (پیشنهادی)شعر تخريب بقيع

شعر روضه تخریب بقیع

دنیای ما از هشتم شوّال , ویران شد
وقتی بُقاع آسمان با خاک یکسان شد
افتاد گنبد از نفس, گلدسته ها خُفتند
دیوارهای آستانش نوحه بَندان شد

وقتی ضریح از جا در آمد آسمان بارید
رُکن رکین عرش از این درد, لرزان شد
خورشید سر در ابرها بُرد از خجالت , آه
تا صورتِ خاکیِ مرقدها نمایان شد
شد سُرخ رنگ گنبدِ خضرای پیغمبر
موی رسول الله از این غم پریشان شد
شد زیر و رو خاک بقیع و یاد من آمد
حیدر چرا آن روز چون شیر خروشان شد
از قصّه ی تخریب این درگاه فهمیدم
مادر چرا قبر شما از دیده پنهان شد…
یک ردّ خون مانده ست بر این خاک از وقتی
تابوت آقای کریمــان تیــرباران شد

محمد قاسمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا