امام حسين (ع) - شعر شب عاشورا
تکیه زد تا که شاه بر نیزه
تکیه زد تا که شاه بر نیزه
بدنش ماند و چند سر نیزه
هر چه ارباب بی رمق تر شد
از سنان خورد بیشتر نیزه
بود در دست یک نفر سنگ و
بود در دست صد نفر نیزه
این چنین با شتاب در بدنش
پی چه می رود مگر نیزه؟
هر زمان رفته بین جسم حسین
غرق خون گشته تا کمر نیزه
خواهرش بوسه بر لبش می زد
در دهانش نبود اگر نیزه
شهریار سنجری