شعر شهادت حضرت علی اكبر (ع)

داغ مدینه

به دست باد نده , اختیار گیسو را

نوشته اند به پای تو این هیاهو را

 

شکوه تو غزلم را به باد خواهد داد

عزیز! دست که دادی ترنج و چاقو را

 

خوشم به جبر, مسلمان چشمتان باشم

بکش به روی دلم ذوالفقارابرو را

 

بمان پناه حرم, معجری هراسان است

مگرنمی شنوی هق هق النگو را !؟

 

به پیری پدرت رحم کن! ز جا برخیز

عصا به دست بده این خمیده زانو را

 

کنارداغ تو, داغ مدینه را کم داشت

خدا کند که نبیند شکاف پهلو را

 

وحید قاسمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا