ساعتی مانده که از پشت به نیزه بزنند…
دهنش باز کنند تیر به حلقش بزنند
ساعتی مانده که با راس پسر بازی کنند
پیش چشم پدرش بر دهنش پا بزنند
مکن ای صبح طلوع وِرد لبِ زینب شد
پشت هر نالهی او ، نالهی مهموم بزنند
گرد و خاکی به روی حضرت گودال نشست
با لگد یا که عصا بر لب و دندان بزنند
فرشید حقی