شعر شهادت حضرت زهرا (س)

یا فاطمه

وقتی نبود صحبت ما بود صحبتش
وقتی نبود خلقت ما بود خلقتش

عالم به درک کنه مقامش نمی رسد
نائل به درک فضه بیاید نهایتش

چادر نماز فاطمه شأنش نبوت است
شأنی که برتر است ز نوح و نبوتش

آن از نجابتش که گرفته ز کور رو
رفته به جنگ چل نفر این از شجاعتش

خانه به خانه منّت انصار را کشید
مانند کوه پشت علی بود غیرتش

از سیلیِ به صورت زهرا گذر نکرد
محشر درست کرد خداوند بابتش

ماندم چگونه بر در خانه لگد زدند
جبریل با اجازه می آمد به خدمتش

تا گفت: ذابَ لَحمی عَلی… صِرتُ کَالخیال
حال علی خراب شد از شرح حالتش

تا دست او شکست غرور علی شکست
کم میرود به خانه علی از خجالتش

زهرا سپرد تشنه نماند لب حسین
مانند چوب، خشک شد آخر وصیتش

با بازوی شکسته ی خود دوخت پیروهن
اما به دست شمر هدر رفت زحمتش

شعر از گروه “یا مظلوم

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا