صبر کن مرد صبور آدم اگر میخواهی
چند روزیست که از آدمیت مهجورم
گرچه مجروح گناهم ولی در این جبهه
من به جنگیدن بر نفع شما ما مورم
صبر کن مرد صبور آدم اگر میخواهی
چند روزیست که از آدمیت مهجورم
گرچه مجروح گناهم ولی در این جبهه
من به جنگیدن بر نفع شما ما مورم
شب بود و آسمان تار, قلبم پر از سیاهی
چشمانپر زدردم, لبریز از تباهی
ناگاهآمدی تو بر چشم من نشستی
بتهای درد و غم را یک یک زدی شکستی
چنان به هیئتتان این دلم گره خورده
که بر ظواهر دنیا کمی دلم خوش نیست
اشک زنجیر به حال بدنم میریزد
گریه بر بی کسی زخم تنم میریزد
آسمان راه گلوی قفسم را بسته
عرق بال من از پیرهنم میریزد
یا علی یا علی علی حیدر
نصّ قرآن سینجلی حیدر
ذکر هر روز من صد و ده بار
مددی والی الولی حیدر
بشکند دستی که بر عمه جسارت میکند
کاش بودی تا ببینی هتک حرمت میکند
چادرش را از سرش… بالای نی دیدی خودت
گوش ها را …لعنتی تقسیم غیرت میکند
غزلیّاتِ قدیمّیِّ شما از اول
عشق بوده ست که با دست خدا از اول
خِشت خشتِ همه را با برکاتِ نفسش
پایِ خاکستر خود کرده بنا از اول
تا که حیدر دست حق گیر خداست
مستی و مجنونی ما بر ملاست
تا که حیدر پادشاهی می کند
ملجا ما صحن ایوان طلاست
با آن کهآفریده شده ست آدم از خدا
مولاست بندهای که ندارد کم از خدا
ای اتفاق ممکنناممکن ای علی (ع)
ای جوهر تو ,هم ز تو پیدا , هم از خدا
نبود قدر مقامت ولی مقدر شد
کنیز راده ی زهرا غلام حیدر شد
تو سروری و فقط سرو با تو همسر شد
کنار فاطمه عمر تو نُه برابر شد
مصباحِ نور جلوه گر ماه , یا علی
مفتاحِ مهر وقتِ سحرگاه , یا علی
اسمت ضمانتِ صدق الله , یا علی
تو از خدای کردی ام آگاه یا علی
خدا همینکه تورا آفرید بی تردید
تمام هیبت خود را به چشم تو بخشید
همینکه عرش و اهالی آن رُخت را دید
دلیل سجده خود را بر آدمی فهمید