آغشته ی عصیان

از سر هم نفسی بادونفس آلوده
گشتم آغشته ی عصیان و سپس آلوده

مرغ باغ ملکوتم که به مرداب گناه
پر و بالم شده چون بال مگس آلوده

گدای سحرت

بازکن در که گدای سحرت برگشته
عبد عصیان زده و در به درت برگشته
بنده ی بی خرد و خیره سرت برگشته
سفره را چیدی و دیدم نظرت برگشته

عزیزم حسین(ع)

دل که می‌‎گیرد دو چشم تر به دادم می‎رسد
در زمان فقر این گوهر به دادم می‎رسد

وسع کم هرگز برای ما فقیران ننگ نیست
دست من خالی که باشد سر به دادم می‎رسد

مادر عباس

این نخل کهنسال ثمر داشته روزی
منظومه ی او چند قمر داشته روزی

این مادر بی کس که سر قبر نشسته
در دامن خود چند پسر داشته روزی

بی بی جانم

وقتی که زد به شانه من دست انتخاب
گشتم عروس حیدر و فخر بنی کلاب

ام البنینم و لقبم مادر همه
جاروکش اتاق یتیمان فاطمه

مظهر توحید

مظهر توحیدی و پنهان و پیدای منی
انتهای حاجتی اوج تقاضای منی

سائل دست بفرماهای امروز توام
اعتبار سربلندی‌های فردای منی

یا زهرا(س)

می‌ریزد از سراسر طوبای دین گله
از غش در وفای به عهد و مبادله

خاکی خمیده دست به پهلو رسیده از
راه پر از نشیب و فراز مجادله

وای مادرم

رگ پهلوم گرفته ، به بدن دست نزن
فضه بی یاری اسماء به تن دست نزن

قصد دارم خودم از جای خودم برخیزم
پیش چشم علی اصلا تو به من دست نزن

یا زهرا (س)

مثل خورشید که لطفی به عطارد دارد
از شب قدر نبی ، صبح تولد دارد

فاطمه ماهیت سجده هر مخلوق است
سجده‌اش محفل انسی است که با خود دارد

نگار علی

فضه در باز کن ، امروز نگارم خوب است؟
باغبانم پس در باغ و بهارم خوب است ؟

از چه با هول و ولا چشم به بستر داری ؟
با علی حرف بزن ،جان بسپارم خوب است ؟

بانوى خوبم,

یک چشم تو خواب و یکى بیدار مانده
بانوى خوبم, تا سحر بیدار مانده

زانو بغل کردم, شدم خیره به بستر
مثل کسى که بر سرش آوار مانده

یا فاطمه الزهرا (س)

سائلم بر سفره اى که سفره دارش فاطمه است
هرکه مى آید کنار آن کنارش فاطمه است

معنى خیر کثیر این است, اگر لطف خدا
بر زمین جارى است قطعاً آبشارش فاطمه است

دکمه بازگشت به بالا