پاشیده سامانم

به خواب غفلت خویشم! زهم پاشیده سامانم
من بیچاره یک عمرست اسیر این زمستانم

به سمت این و آن بردم نگاهم را ولی افسوس
تورا دیگر نمیبینم! چه سنگین است تاوانم!

اخت الحسین

مقصود تا تویی سخن از خانه ها چرا؟
ماندن میان مسجد و میخانه ها چرا؟
وقتی که ازشنیدن تو مست میشویم
منت کشیدن از لب پیمانه ها چرا؟

حضرت بانو

شروع میشود این شعر تازه با زینب
مگر که گوشه چشمی کند به ما زینب
هزار فاطمه گفتم هزار تا زینب
سلام حضرت بانو سلام یا زینب

جنگ عصمت

در شلوغی گذرها غالبا
سخت خواهد بود تنها رد شدن
وای اگر دعوا نباشد تن به تن
مانده باشد بین سیصد مرد!زن..

با گریه

آنانکه وقت مرگ دم از آبرو زدند
هفته به هفته پیش تو با گریه رو زدند

از شوق اینکه باز کنی در به رویشان
هر در که داشت عطر تورا کو به کو زدند

زهرای من

خوابی و یا بیدار؟! خوبی یا که پردردی؟!
حرفی بزن‌! جان مرا که بر لب آوردی!

تسبیح را گم کرده ای ! یا گوشوارت نیست؟
با چشم خون مرده به دنبال چه میگردی؟!

مهمان دارید

خبری آمده در هر کوچه…
از‌ چه دلشوره فراوان دارید؟!
ننشینید چنین افسرده!
هوش باشید که مهمان دارید

رد نکن

 

بخر ای یار گریه های مرا
بشنو امشب خدا خدای مرا

آنقدر آمدم کرم بکنی
بنویس این برو بیای مرا

دست علیست

فیض بیداری وقت سحرم دست علییست
ای خدا شکر! که برروی سرم دست علیست

عزتش مال خودش بود به من هم بخشید
آبرویی که به آن مفتخرم دست علیست

یا محسن

پای تو اهل بکا کم میارن
صائبا محتشما کم میارن
واسه تو شعر و قصیده کم میگن
واسه مدحت شعرا کم میارن

نسیم صبح

مثل نسیم صبح به عرفان‌ رسیده ایم
وقتی بدست بوس کریمان رسیده ایم

یک دسته ساختیم و به صحن مطهرش
با نغمه امام رضا جان! رسیده ایم

چه باید بکنم

خسته خسته ام ای یار چه باید بکنم
رفتم از یاد تو انگار! چه باید بکنم

این دوماه از کف من رفت و‌ نکردم کاری
وای از غفلت بسیار! چه باید بکنم

دکمه بازگشت به بالا